خلاصه غرقگی(بخش پنجم)

بدن در وضعیت غرقگی
زمانی که ناخشنود، افسرده یا ملول هستیم راه حلی ساده در دسترس ماست: تا آخرین حد ممکن از بدن استفاده کنیم. امروزه بیشتر افراد به اهمیت سلامتی و تناسب اندام آگاهی دارند. اما بیشتر اوقات ظرفیت تقریبا نامحدودی که بدن برای خشنودی در اختیار می گذارد، استفاده نشده باقی می ماند. عده کمی یاد می گیرند با ظرافت یک بندباز حرکت کنند، با نگاه متفاوت یک هنرمند ببینند، خشنودی قهرمان ورزشی را احساس کنند هنگامی که رکورد خودش را می شکند، با خبرگی یک خوراک شناس طعم غذا را بچشند یا با چنان مهارتی عشق بورزند که رابطه جنسی را به نوعی هنر تبدیل کند. از آن جا که این فرصت ها در دسترس همه قرار دارد، ساده ترین گام برای ارتقای کیفیت زندگی شامل یادگیری کنترل جسم و حواس پنجگانه است.
قبل از بررسی بیشتر این موضوع که فعالیت فیزیکی چگونه می تواند به تجربه بهینه کمک کند، باید یادآوری کنیم که بدن فقط از طریق حرکاتش غرقگی را تولید نمی کند. ذهن نیز همیشه به همان اندازه درگیر است. برای مثال، برای این که فردی به خشنودی حاصل از شنا کردن دست یابد، نیاز دارد که مجموعه ای از مهارت های مناسب را پرروش دهد که این کار به نوبه خود مستلزم متمرکز کردن توجه است. بدون داشتن افکار، انگیزه ها و احساسات مناسب، دستیابی به نظمی که برای خوب فرا گرفتن شنا لازم است تا حدی که بتوان از آن خشنود شد، غیر ممکن می شود. غرقگی نمی تواند فرایندی صرفا فیزیکی باشد: ماهیچه ها و مغز باید به میزان مساوی درگیر باشند.
در ادامه بعضی از روش هایی را مرور کنیم که بر اساس آن ها کیفیت زندگی با استفاده ی درست از فرایندهای جسمانی بهبود می یابد.

بالاتر، سریع تر، قوی تر
این شعار اساس همه ی ورزش ها، و به معنی انجام دادن کاری است بهتر از هر آن چه در گذشته انجام شده است. اصیل ترین شکل قهرمانی ها و به طور کلی ورزش ها، شکستن مرزهای آن چیزی است که بدن می تواند به آن نائل شود.
تجارب غرقگی که بر اساس استفاده از مهارت های جسمانی روی می دهد، فقط در کارهای شاق و ویژۀ قهرمان شدن در ورزش اتفاق نمی افتند. هر فردی، بدون توجه به میزان شایستگی اش، می تواند کمی بالاتر بپرد، کمی سریع تر پیش رود یا کمی قوی تر شود. درِ خشنودیِ فائق آمدن بر محدودیت های جسم به روی همه باز است.
حتی ساده ترین فعالیت جسمانی، اگر به گونه ای تغییر شکل یابد که باعث غرقگی شود، خشنود کننده می شود. گام های اساسی در این فرایند، این ها هستند: الف) تعیین هدف کلی و اهداف جزئی به میزانی که رسیدن به آن ها از بعد عملی امکان پذیر باشد؛ ب) یافتن شیوه هایی به منظور ارزیابی جریان پیشرفت بر حسب اهداف تعیین-شده؛ ج) معطوف نگه داشتن توجه به کاری که فرد انجام می دهد و دست یابی مداوم به راهکارهای هرچه بهتر در مواجهه با چالش های مرتبط با فعالیت ؛ د) پرورش دادن مهارت های لازم برای تعامل با فرصت های در دسترس؛ ه) بالا بردن میزان چالش در صورت ملال¬آور شدن فعالیت.
مثال خوب این روش عمل راه رفتن است، از ساده ترین موارد استفاده از بدن که فرد می تواند تصور کند، اما در عین حال می توان به فعالیت غرقگی پیچیده، تقریبا نوعی از هنر، تبدیل شود. برای راه رفتن می توان تعداد زیادی هدف تعیین کرد. چالش های فعالیت ما را به تمرکز وا می دارد. چالش های پیاده روی، ممکن است بسته به محیط بسیار متفاوت باشد. برای افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی می کنند، پیاده روهای مسطح و نقشه-کشی های قائم الزاویه عمل جسمانی راه رفتن را آسان می کند. راه رفتن در مسیر کوهستانی کاملا متفاوت است: برای کوهنورد متبحر هر گام، به واسطه ی انتخاب بهترین جای پایی که منجر به حفظ تعادل می شود و در نظر گرفتن هم زمان نیروی حرکتی و مرکز ثقل بدن و سطوح گوناگون ــ خاک، صخره، ریشه، علف و شاخه ــ که پا می تواند روی آن ها قرار گیرد، چالشی متفاوت ایجاد می کند که باید حل شود. کوهنورد با تجربه در مسیری دشوار با در نظر گرفتن صرفه جویی در حرکت، به آهستگی گام بر می دارد و تنظیم مداوم گام هایش با زمین نشان دهنده ی فرایند بسیار پیچیده ی انتخاب بهترین راه حل برای مجموعه ای از معادلات پیچیده ی متغیر شامل حجم، سرعت و اصطکاک است. پیاده روی یکی از بی اهمیت ترین فعالیت های فیزیکی قابل تصور است، با این حال اگر فرد اهدافی برای آن تعیین کند و کنترل این فرایند را به دست گیرد، می تواند عمیقا خشنود کننده شود.
ما در یکی از پژوهش هایمان این پرسش را مطرح کردیم: آیا افراد زمانی شادمان ترند که در فعالیت های اوقات فراغتشان از منابع مادی بیشتری استفاده می کنند؟ یا وقتی شادمان ترند که بیشتر از خودشان مایه می گذارند؟ ما دریافتیم که وقتی افراد بر مبنای منابع خارجی مورد نیاز، فعالیت هایی که به تجهیزات گران قیمت، یا الکتریسیته یا دیگر اشکال انرژی وابسته است؛ مانند راندن قایق موتوری، اتومبیل رانی یا تماشای تلویزیون به فعالیت های اوقات فراغت گرانقیمت می پردازند، به طور معناداری کمتر از زمانی شادمان هستند که به تفریحات ارزان قیمت می پردازند. افراد زمانی بیشترین شادمانی را احساس می کردند که با یکدیگر گفت وگو می کردند، باغبانی می کردند، بافتنی می بافتند، یا مشغول کاری ذوقی بودند؛ همه این فعالیت ها به منابع مادی کم، اما صرف انرژی روانی تقریبا زیادی نیاز دارد.

خشنودی های ناشی از حرکت
ورزش ها و تمارین تناسب اندام تنها واسطه های تجربه های جسمانی نیستند که در آن ها از بدن به عنوان منبع خشنودی استفاده می شود، بلکه در واقع طیف وسیعی از فعالیت های منجر به غرقگی به حرکات موزون و هماهنگ وابسته است. در بین این فعالیت ها رقص احتمالا قدیم ترین و مهم ترین آن هاست. خشنودی حاصل از رقص اغلب به قدری عمیق است که افراد به خاطر آن از گزینه های دیگر چشم می پوشند. اما همان طور که در مورد ورزشکاران هم دیده شده، لازم نیست که فرد برای خشنود شدن حاصل از کنترل ظرفیت های معنادار بدن حتما حرفه ای باشد. رقصنده های آماتور نیز می توانند بدون قربانی کردن همه اهداف دیگرشان در راه احساس کردن حرکات موزونشان، به همان اندازه ی رقصنده های حرفه ای لذت ببرند.
اشکال دیگر ابرازی هم وجود دارد که بدن را وسیله قرار می دهد: برای مثال، تقلید و بازیگری. محبوبیت پانتومیم به عنوان بازی ای خانوادگی به این دلیل است که به افراد اجازه می دهد مدتی هویت عادی خود را کنار بگذارند و نقش های متفاوتی بازی کنند.
پذیرفتن این مطلب که ورزش ها، رابطۀ جنسی و حتی یوگا می تواند خشنود کننده باشد راحت است. اما افراد کمتری، فراتر از انجام دادن این فعالیت ها، در پی ظرفیت¬های نامحدود سایر اندا¬م¬های بدن هستند. برای مثال خشنودی های دیدن، چشیدن، گوش دادن، موسیقی …

دیدگاهتان را بنویسید