سرمایه روان شناختی سازمان

امروزه سرآمدی و حفظ مزیت رقابتی در سازمان ها دیگر تنها به وسیله ی منابع فیزیکی امکان پذیر نیست، اگر چه در دنیای رقابتی سرمایه های اقتصادی، مالی، تکنولوژی و … هم چنان از ضرورت های اساسی هستند اما در عصر کنونی تردیدی وجود ندارد که تنها سرمایه های عینی برای موفقیت با تعریف دستیابی به عملکرد عالی کافی نیستند. در همین راستا سرمایه روان شناختی[۱] مفهومی است که تلاش می کند پاسخی تازه به چرایی موفقیت افراد، تیم ها، گروه ها، سازمان ها و حتی جوامع و کشورها بدهد. سرمایه ی روان شناختی به دلیل قابلیت رشد، پیشرفت و گسترش در دو سطح فردی و سازمانی توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. سرمایه روان شناختی، ارزیابی مثبت از شرایط و بردباری در رسیدن به موفقیت، استوار بر تلاش انگیزه محور همراه با پشتکار است. سرمایه ی روان شناختی بر خلاف ویژگی های شخصیتی ثابت و پایدار نیست، از این رو به عنوان یک مهارت قابلیت کسب کردن دارد.

تعریف سرمایه روان شناختی

سرمایه روان شناختی به یک وضعیت روان شناختی مثبت در افراد اشاره دارد که با چهار سازه یا منبع روان شناختی مشخص می شود: به کارگیری تلاش لازم برای موفقیت در کارها و وظایف چالش برانگیز (خودکارآمدی[۲])؛ داشتن استناد مثبت درباره ی موفقیت های حال و آینده (خوش بینی[۳])؛ پایبندی به اهداف و در صورت لزوم تغییر مسیر در راه رسیدن به هدف و دستیابی به موفقیت (امید[۴])؛ زمان مواجهه با دشواری ها و مشکلات، پایداری و شروع کردن و تلاش دوباره تا رسیدن به موفقیت (انعطاف پذیری[۵]).

رویکرد جدید سرمایه روان شناختی برای دستیابی به مزیت رقابتی بر این باور است که بسیاری از سازمان های امروزی هنوز به ظرفیت واقعی منابع انسانی پی نبرده اند. سرمایه روان شناختی یک چارچوب مفهومی جامع تر و مرتبه بالاتر برای درک و سرمایه گذاری بر روی دارایی های انسانی در سازمان های امروزی ارائه می دهد، به گونه ای که سطوح بالای سرمایه روان شناختی در سازمان، با ایجاد یک نیروی انگیزشی قوی برای دستیابی به اهداف، انجام موفقیت آمیز کارها و عملکرد مطلوب را، آسان تر می سازد. سرمایه روان شناختی و مثبت گرایی می توانند به عنوان عوامل بالقوه مؤثر جهت مواجهه با رفتارها و گرایش های مخرب کارکنان هم چون مقاومت در برابر تغییر، بدبینی نسبت به تغییر و انحراف از وظایف مورد استفاده قرار گیرد. سرمایه ی روان شناختی در رهبران عامل برانگیزاننده ی آن ها در رشد و توسعه ی خود و افراد آن هاست. سرمایه روان شناختی نشان داده شده است که یک منبع مفید است که به رهبران اجازه می دهد که مثبت گرا و آینده گرا باقی بمانند چرا که داشتن امید، خوش بینی، اعتماد به نفس و انعطاف پذیری به ویژه در دوره های پرخطر و بلاتکلیفی بسیار موثر است.

ابعاد سرمایه روان شناختی

  • سرمایه روان شناختی خودکارآمدی

بندروا[۶] از خودکارآمدی به عنوان شاخصی یاد می کند که افراد از آن برای پیش بینی موفقیت خود استفاده می کنند. خودکارآمدی در روان شناسی مثبت گرا معادل اعتماد به نفس به کار رفته است. خودکارآمدی به افراد این امکان را می دهد که توانمندی ها و مهارت های خود را برای غلبه بر چالش ها به کار گیرند و اهداف خود را با سخت کوشی پیگیری کنند و در واقع این خودکارآمدی است که به افراد انگیزه ی به استقبال چالش ها رفتن را می دهد. طبق نظریه ی بندورا خودکارآمدی باور پایدار فرد نسبت به توانایی های خود در ساماندهی و یکپارچه سازی منابع انگیزشی و شناختی و راهکارهای عملی مورد نیاز برای اجرای موفقیت آمیز یک کار خاص در یک موقعیت معین تعریف شده است. افراد با خودکارآمدی بالا در ذهن اهداف بزرگی دارند و مشتاق انجام کارهای دشوار هستند، آن ها چالش ها را می پذیرند و به میزان چشم گیری خودانگیخته هستند.

  • سرمایه روان شناختی امید

با این که امید، مفهومی شناخته شده و فراگیر است و ایده ی امید از ابتدای خلقت انسان وجود داشته است، اما بررسی علمی آن قدمتی کوتاه دارد. امید هیجانی فراتر از هیجان های ترس، خشم یا عشق است چرا که در موجودات غیر انسان وجود ندارد و این ادعا که امید می تواند به عنوان یک سپر نگهبان در تمام جنبه های جسمی، عاطفی، روان شناختی، معنوی و اجتماعی برای انسان باشد، در پژوهش ها به شدت مورد تاکید قرار گرفته است. امید سازه ای است شامل توانایی طراحی گذرگاه هایی به سوی هدف های دل خواه با وجود موانع موجود و برخورداری از انگیزش لازم در این راه. چارلز ریک اسنایدر به عنوان شناخته شده ترین پژوهشگر و نظریه پرداز امید، در نظریه ی خود امید را ترکیبی از قدرت اراده، قدرت راهیابی، داشتن هدف و تشخیص موانع می داند. اسنایدر باور داشت امید بدون هدف نمی تواند زنده بماند و قدرت برنامه ریزی یا راهیابی، همان تصور توانایی یافتن راه هایی به سوی هدف دل خواه است و قدرت اراده همان نیرویی است که فرد را به سوی هدف می کشاند و به صورت باخودگویی مثبت مانند “من می توانم”، “من آماده ام” و “من بر اوضاع مسلط هستم” بروز می یابد.

این که فردی امید دارد یا ندارد، بستگی به دو بعد سبک توضیحی او دارد: ۱٫ فراگیری و ۲٫ پایبندی؛ فراگیری مربوط به فضاست و استمرار یا پایبندی مربوط به زمان است. سبک توضیحی فراگیری مربوط به کسانی است که وقتی در موردی به مشکل می خورند در همه ی زمینه ها دست از تلاش برمی دارند، سبک توضیحی پایندگی، احساس درماندگی را به آینده ربط می دهد و دلایل کلی را به همه ی فعالیت ها تعمیم می دهد، در واقع سبک توضیحی پایبندی مربوط به کسانی است که زود و آسان تسلیم می شوند و رخدادهای بد و ناکمی را همیشگی می دانند و بدین صورت پیدا کردن دلیل های همیشگی و کلی برای بدبیاری، پیامد ناامیدی است، از سویی یافتن دلیل های خاص و موقتی برای بدبیاری ها هنر امید است، چرا که دلایل موقتی، احساس درماندگی را محدود می کنند و دلیل های خاص آن را به موقعیت اصلی محدود می سازد.

  • سرمایه روان شناختی خوش بینی

سرمایه روان شناختی خوش بینی بر پایه ی سبک اسنادی معنا می شود. مارتین سلیگمن که معرف  خوش بینی به عنوان یک سبک تبیینی است بیان می کند که شخص خوش بین اتفاقات مثبت را به دلیل های همیشگی، شخصی و فراگیر نسبت می دهد، و از طرفی اتفاقات منفی را به دلیل های خارجی، موقتی و شرایط خاص نسبت می دهد.

افراد خوش بین خود را از رخدادهای نامطلوب زندگی رها می کنند، بنابراین از دچار شدن به افسردگی، احساس گناه، خود سرزنشی و ناامیدی دور می مانند، آن ها نگرش مثبت بیشتری نسبت به شرایط استرس زا، تجربه ی احساسات مثبت، پشتکار در مواجهه با مشکلات و یافتن راه های خلاقانه برای حل مشکلات و استفاده از فرصت ها دارند. احساس کنترل و قدرتی که افراد خوش بین در رخداد رویدادهای مثبت دارند، سبب می شود که رویدادها و پیش آمدهای مثبت برای آن ها دارای ارزش باشند. افراد خوش بین معمولا رفتارهایی را که باعث ارتقا و تقویت سلامت روانی و شادابی می شوند، از خود بروز می دهند که این امر سبب کاهش بیماری های روانی می شود. هنگامی که این افراد بیمار می شوند یا مشکلی برای آن ها پیش می آید با آن هم چون مانعی زودگذر و قابل مدیریت مواجه می شوند، بنابر این به موقع و به درستی می توانند از خود واکنش نشان دهند.

سرمایه روان شناختی خوش بینی می تواند انگیزه بخش و برانگیزاننده برای دستیابی به موفقیت های بلند مدت باشد، به بیانی دیگر پردازش خوش بینانه رخ دادها سبب می شود چشم انداز مثبت افراد در عمل به طور واقعی بروز یابد. جالب توجه است که مجموعه ی پژوهش های صورت گرفته توسط پروفسور مارتین سلیگمن نشان داده اند که خوش بینی چه در شغل های رقابتی و چه در شغل های غیررقابتی تاثیرگذار است.

افراد خوش بین برای سازمان مزیت اند، آن ها سازنده تر هستند و در مقایسه با بدبین ها به ویژه در شرایط بحرانی که فشار در کار بالاست بهره وری بیشتری دارند، در واقع خوش بینی نمایانگر تفاوت میان خوب انجام دادن و بد انجام دادن کارها است به ویژه در زمان هایی که کارها به دشواری کشیده می شوند.

  • سرمایه روان شناختی انعطاف پذیری یا تاب آوری

زندگی در حال تغییر مداوم است و توانایی رویارویی ما با آن تا حد زیادی به توانایی ما در انعطاف پذیری یا سازگاری مان بستگی دارد، انعطاف پذیری در تفکر، تصمیم گیری و رفتار، ما را قادر می سازد که به شرایط، مردم و موقعیت های مختلف و همیشه در حال تغییر واکنش نشان دهیم، به ویژه در محیط کار ما ناگزیر می شویم که برای کسب نتیجه ی مطلوب، از توانایی خود در شناخت محیط و تطبیق رفتار مناسب با آن استفاده کنیم. انعطاف پذیری فردی به پذیرش سطح بیشتری از تغییرات می انجامد. افراد دارای ویژگی انعطاف پذیری قادر به رسیدن به دانش و تجربه های جدید و هم چنین رسیدن به روابط عمیق تر با دیگران و یافتن معنا در زندگی می باشند، آن ها پس از تجربه های عاطفی منفی، بیشتر از دیگران توان ترمیم و بازیابی خود را دارند و در میان رویدادهای استرس زا بیشتر از دیگران متمایل به تجربه ی احساسات مثبت هستند. انعطاف پذیری تنها شامل توانایی بازیابی خود در مواجهه با مشکلات نیست بلکه شامل بازیابی خود در برابر رخدادهای بسیار مثبت چالش برانگیز نیز هست (مانند شکستن رکورد فروش)، پس سرمایه روان شناختی انعطاف پذیری پیشروی یا بازگشت به نقطه ی میانگین در مواجهه با هر دو نوع رویدادهای مثبت و منفی را در برمی گیرد. کارکنان انعطاف پذیر دارای رویکردهای پرشور و پر انرژی برای زندگی هستند، کنجکاو هستند و به سوی تجربه های جدید گشوده هستند و در شرایطی که اجبار به تغییر و عدم قطعیت وجود دارد، به خوبی پیش می روند و به همین ترتیب، کارکنان انعطاف پذیر، در مواجهه با مشکلات، شکست ها و فرصت ها، به شیوه های جدیدی برای انجام کارها دست می یابند.

منابع:

بهاری، فرشاد. (۱۳۹۳). مبانی امید و امیددرمانی. تهران: انتشارات دانژه.

حیدری، مرضیه، قربانی دولت آبادی، مسعود، محمدجانی، صدیقه. (۱۳۹۶). بررسی روابط چندگانه میان راهبردهای رهبری مثبت گرا، اشتیاق شغلی و نشاط اجتماعی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس. فصلنامه علمی-پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، ۴ (۸)، ۶۳-۴۳

سلیگمن، مارتین. از بدبینی به خوش بینی. ترجمه مهدی قراچه داغی. (۱۳۹۳). تهران: انتشارات پیکان.

سلیگمن، مارتین. شادمانی درونی: روان شناسی مثبت گرا در خدمت خوشنودی پایدار. ترجمه: مصطفی تبریزی، رامین کریمی و علی نیلوفری. (۱۳۹۵). تهران: نشر دانژه.

لوتانز، فرد و همکاران. سرمایه روانشناختی سازمان. ترجمه: عبدالرسول جمشیدیان و محمد فروهر (۱۳۹۲). تهران: انتشارات آییژ.

Baur, John E., Haynie, Jeffrey J., Buckley, M. Ronald, Palar, Jennifer M., Novicevic, Milorad M., Humphreys, John H. When Things Go From Bad to Worse: The Impact of Relative Contextual Extremity on Benjamin Montgomery’s Positive Leadership and Psychological Capital. Journal of Leadership & Organizational Studies (JLOS), (25)3, 323-338. doi: 10.1177/1548051817753342.

Munyaka, S.A., Boshoff, A.B., Pietersen, J., & Snelgar, R. (2017). The relationships between authentic leadership, psychological capital, psychological climate, team commitment and intention to quit. SA Journal of Industrial Psychology, 43(0). doi: 10.4102/sajip.v43i0.1430.

WALUMBWA, FRED O., PETERSON, SUZANNE J., AVOLIO, BRUCE J., HARTNELLAN, CHAD A. (2010). AN INVESTIGATION OF THE RELATIONSHIPS AMONG LEADER AND FOLLOWER PSYCHOLOGICAL CAPITAL, SERVICE CLIMATE, AND JOB PERFORMANCE. PERSONNEL PSYCHOLOGY 2010, 63, 937–۹۶۳٫ doi: 10.1111/j.1744-6570.2010.01193.

Zubair, Aisha, Kamal, Anila. (2015). Work Related Flow, Psychological Capital, and Creativity Among Employees of Software Houses. Psychol Stud, (60)3, 321–۳۳٫ doi: 10.1007/s12646-015-0330-x.

[۱] Psychological Capital (PsyCap)

[۲] Self-efficacy

[۳] Optimism

[۴] Hope

[۵] Resilience

[۶] Bandura

 

دیدگاهتان را بنویسید