پژوهش های گسترده نشان می دهند که رضایت و خشنودی افراد وابسته به میزان و کیفیت زمان هایی است که افراد مشتاقانه و فعالانه در حال به کارگیری مهارت های خود برای انجام کارهایی چالش برانگیز هستند. به عبارتی انجام کارهایی که به فرد حس سودمندی و شایستگی بدهند. نکته ی بسیار پراهمیت و تامل برانگیز این است که امکان تجربه ی چنین زمان هایی در اوقات کار کردن فراهم است، نه در اوقات فراغت.
با توجه به این یافته های علمی به راحتی با به کارگیری کمی حساب و منطق می توان دریافت که اگر دوستی ها، روابط، معاشرت ها و دور همی ها به گونه ای هستند که در آن ها خوشگذارانی در الویت است و در واقع تنها بازده، پس باید فقط به اندازه ی زمان اوقات فراغت برای آن وقت و انرژی گذاشت چرا که رضایت و خشنودی ما از خود و زندگی ریشه در این گونه فعالیت ها ندارد.
برای بهره گیری از روابط در راستای رسیدن به خشنودی باید به کسانی نزدیک شد که می توان از آن ها بسیار آموخت، آن هایی که چیز بیشتری از زندگی می خواهند و در تلاش و جست و جو برای رسیدن به سطح بالاتری در زندگی هستند. آن هایی که دغدغه ی رشد و پیشرفت دارند. کسانی که حرف ها، خواسته ها، اهداف و سبک زندگی شان با هم جورجور است نه پر از تناقض و تضاد.