یک مهارت اساسی ناشناخته و نادیده گرفته شده در فرهنگ ما

به طور کلی در فرهنگ ما، در بسیاری از زمینه ها، سرعت داشتن یا سریع بودن جایگاه ویژه و پسندیده ای ندارد. برای نمونه؛ معمولا یکی دو ساعت دیرتر از زمان اعلام شده برای شروع یک مهمانی به آن جا می رویم و از آن سو مراسم خداحافظی کردنمان در طی چندین مرحله، فرایندی زمان بر است. بهانه های خوب بسیاری مانند ترافیک و طول کشیدن جلسه و … برای به موقع نرسیدن به قرارهای مان داریم، همایش ها و جلسات رسمی در جامعه ی ما اکثرا با ساعت ها تاخیر شروع می شود، با این توجیه که ساعت را زودتر اعلام می کنند تا با در نظر گرفتن تاخیر زیاد افراد، زمان شروع برنامه اکثریت حضور داشته باشند و به طور کلی درصد اکثریتon time  و in time نیستیم و مدیریت زمان و زمانبندی درست نداریم. به طور کلی زندگی شبانه ی ما (لااقل در تهران) بسیار شلوغ و پرازدحام است و سحرخیزی معمولا با اجبار همراه است و سرعت شروع روز به هنگام صبح، پایین است. زمان حاضر شدن ما برای خروج از خانه (با توجه به نوع آرایش موها، انتخاب لباس، کم خوابی و …)، زمان لازم برای پخت و پز غذاهای ایرانی، زمان صرف شده برای تهیه و میل کردن صبحانه ی ما (در مقایسه با فرهنگ هایی که یک کافی در مسیر می خورند)، زمان ناهار و نماز به ویژه در سازمان های ما، همگی نمونه های دیگری هستند. از طرفی ما مردمی هستیم که از رستوران هایی که اجازه نمی دهند زمان نامحدودی آن جا بمانیم خوشمان نمی آید… به قول خودمان این که اکثرا آدم های دقیقه نودی هستیم و نیازمند اجبار برای تکمیل و پایان کار، یا این که شمار قابل توجهی از ما داری تمایلات کمال گرایانه هستیم که سبب می شود زمان زیادی را صرف کامل و بی نقص انجام دادن کارها کنیم. زندگی هر یک از ما پر است از کارها و برنامه های به سرانجام نرسیده یا حتی شروع نکرده…

حتی ضرب المثل های ما که؛ عجله کار شیطان است یا گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی… نیز سبب گمراهی ما شده است. چرا که ما در تفاوت عجول بودن و کم صبری به عنوان ویژگی هایی با بار منفی و سریع بودن به عنوان ویژگی با بار مثبت، دچار اشتباه هستیم. من با توجه به تغییراتی که در زندگی خودم از زمانی که تصمیم گرفتم دست کم در برخی ابعاد، سریع باشم، می بینم و از طرفی با مطالعاتی که این اواخر در زمینه ی هوش هیجانی داشته ام و جست و جوهایی که بین متون علمی برای یافتن راهکارهای بهبود مولفه های هوش هیجانی انجام داده ام، به این باور رسیده ام که سرعت داشتن نه تنها به معنی بی صبری و کم صبری نیست که یکی از راهکارهای بسیار موثر در صبوری و تحمل داشتن است. سریع بودن و میل به سرعت داشتن در انجام کارها به ما کمک می کند به عادت ها و روش های گذشته نچسبیم، به ما کمک می کند تا بتوانیم راحت تر تمرکز خود را از موضوع حاضر به موضوع بعدی تغییر دهیم، چشم انداز درستی نسبت به آینده داشته باشیم (که من آن را آینده نگری منطقی می نامم)، به نظر من سریع بودن ارتباط موثر و مستقیمی با وسواس بی دلیل به خرج ندادن، وقت تلف نکردن و سخت نگرفتن بی دلیل و در نتیجه انعطاف پذیری و سازگاری بالا دارد و در پی آن صبوری و قدرت تحمل بالا. حتی مهارت سریع بودن به بهبود مهارت تصمیم گیری و حل مسئله نیز کمک می کند.

ما همیشه در مسیر زندگی با موانع و مشکلات زیادی روبرو هستیم که لفت دادن و دست دست کردن های ما سبب تشویش، کاهش اعتماد به نفس و در جا زدن ما می شود تا جایی که شوق و اشتیاق و انگیزه ای که در شروع کار داشتیم را از دست می دهیم و حتی هدف خود را فراموش می کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید