کمال گرایی یا کامل گرایی

برخی واژه های روان شناسی در کاربرد عامه و رایج از معنای واقعی خود فاصله گرفته اند. برای نمونه شاید برخورد کرده باشید با کسی که با حالتی از افتخار می گوید “من خودشیفته ام”، فکر می کنید آن فرد حاضر است با همان حس و حالت بگوید “من پر از عقده ی حقارت هستم”؟!
یکی دیگر از واژگانی که به نظر من به صورت گسترده به کار برده می شود و ظاهرا بار مثبتی در معنای عامه دارد، کمال گرایی یا کمال طلبی یا پرفکشنیسم است. البته شاید انتخاب نادرست کلمه معادل فارسی باشد که گمراه کننده است چرا که کمال گرایی به معنای گرایش به رشد و پیشرفت و تعالی، مهم‌ترین ویژگی انسان است. از یک روان شناس شنیدم که بهتر است به جای کمال گرایی از واژه ی کامل گرایی استفاده کنیم. ویژگی این گونه افراد این است که فشاری دائمی برای حرکت به سوی هدف های غیرقابل دستیابی در درون خود احساس می‌کنند. آن ها ارزش خودشان را با کارایی خودشان و دستاوردهای خود می‌سنجند. طبیعی است این رفتار در موارد زیادی می‌تواند به ناامیدی و ناراحتی منجر شود و این افراد، به منتقدان و سرزنشگران سرسخت خودشان تبدیل می‌شوند. این افراد استاندارهای بالا را در شرایطی به کار می گیرند که لزومی وجود ندارد. طبق تعریف بالینی در حالت نابهنجار پرفکشنیسم یعنی تلاش پیوسته و انعطاف ناپذیر برای این که همه چیز بدون ایراد باشد، هیچ مشکل و خطایی وجود نداشته باشد، استفاده از این قضاوت سخت گیرانه در مورد خود و دیگران، قربانی کردن به موقع بودن به نفع کامل و بی نقص بودن، باور به این که فقط یک راه درست برای انجام هر کاری وجود دارد، سخت بودن در تغییر دیدگاه های خود، توجه بیش از حد به جزییات و نظم و ساختار. تمایلات به شدت کمال گرایانه اصلی ترین معیار تشخیصی برای اختلال شخصیت وسواسی-اجباری است.

اگر مدیریت زمان ندارید و علیرغم تلاش و گذاشتن زمان زیاد همیشه گرفتار کمبود زمان هستید و در نهایت بازدهی رضایت بخشی ندارید. اگر مدت های طولانی را صرف برنامه ریزی دقیق برای انجام کاری می کنید و شروع نمی کنید یا پس از شروع به خاطر طبق برنامه پیش نرفتن زیر همه چیز می زنید و در به پایان رساندن مشکل دارید، اگر زیادی مته به خشخاش می گذارید، اگر به خاطر ترس از شکست، گرفتن جواب رد، مورد انتقاد واقع شدن، بهترین نشدن ها … اهل بیخیال شدن و رها کردن (give up) هستید، اگر اهمال کاری می کنید و کارهای خود را زیاد به تعویق می اندازید، اگر تفکر صفر و یکی (همه یا هیچ) دارید، بدانید و آگاه باشید که در خطری بزرگ قرار دارید، خطر تلف شدن عمر و انرژی بدون گرفتن هیچ نتیجه ی مطلوب و در نهایت شما می مانید و خودسرزنشی و خودتخریبی و عزت نفس مخدوش.

من خودم درگیر این مشکل بوده ام و تا حد زیادی موفق شده ام تمایلات پرفکشنیسم را در خودم برطرف کنم، ازین رو آن چه به من کمک کرده است در این مسیر را در اختیار شما قرار می دهم.

  • آشنایی و مطالعه دقیق نظریه ی شخصیت کارن هورنای در این زمینه به من کمک شایانی کرد. به ویژه مفهوم خودانگاره ی آرمانی در این نظریه که بیان می کند خودانگاره ی آرمانی، بر آرمان دست نیافتنی کمال مطلق استوار است. تصویر غلطی را مانند نقاب ناکامل و گمراه کننده‌ای ارائه می‌دهد که مانع از آن می‌شود که فرد، خود واقعی‌اش را شناخته و آن را بپذیرند. این گروه افراد با زدن این نقاب بر چهره وجود تعارضات درونی خود را انکار کرده و خود را برتر از آن می‌بینند که واقعا هستند. خودانگاره ی آرمانی جایگزین ناخوشایندی برای احساس ارزشمندی مبتنی بر واقعیت است. هیچ مشکلی را حل نمی کند و بر احساس بیهودگی و پوچی می افزاید. با جزئی ترین شکاف و با تلنگری نابود می شود. کارن هورنای باور داشت که خودانگاره ی آرمانی شبیه خانه ای پر از دینامیت است. این افراد برای تحقق بخشیدن به آرمان دست نیافتنی خیالی شان که به صورت بهترین و بسیار مثبت است دچار استبداد بایدها می شوند… بهترین دانشجو، بهترین فرزند، بهترین کارمند، بهترین …
  • زمان خود را به شدت مدیریت کنید و سعی کنید در هر فرصتی خود را در این چالش قرار دهید که در انجام برخی کارها سرعت به اتمام رساندن کار، از کامل و بی نقص بودن افراطی آن بسیار مهم تر است. به طور کلی بالا بردن سرعت در انجام کارها را تمرین کنید و هدف خود قرار دهید. زود شروع کردن و در زمان تعیین شده تمام کردن کارها را تمرین کنید.
  • به طور جدی به الویت بندی کارها بر حسب درجه ی اهمیت و نتیجه ای که برای شما دارد بپردازید و آگاهانه انتخاب کنید که برای چه کارهایی باید زمان و انرژی بیشتری صرف کنید و شدیدا پایبند این الویت بندی بمانید.
  • سعی کنید واقع بینی را در مورد خود به کار گیرید و به باور و نگرش درستی از توانمندی خود برسید. با واقع بینی و امکان سنجی برنامه ریزی و هدف گذاری کنید.
  • از کسی که به شما نزدیک است بخواهید شما را در این مسیر با گوشزدهای به موقع همراهی کند.

به یاد داشته باشید که گام اول این است که بپذیرید و به این باور برسید که پرفکشنیسم جز اهداف بلندپروازانه ی فراموش شده و ناآرامی و نارضایتی همیشگی آورده ای برای شما ندارد.

 

 

 

2 دیدگاه

  1. از شما سپاسگذارم که با انتشار مطالب مفید و کاربردی به دیگران کمک می کنید تا رشد کنند

    1. من هم از توجه و لطف شما سپاسگزارم.

دیدگاهتان را بنویسید