زمانی که راهی دانشگاه در شهر بزرگی شد، هر روز که از شروع ترم می گذشت بیشتر شوکه می شد. واحدهای درسی در دانشگاه نسبت به مدرسه ی او در شهر کوچک شان بسیار سنگین تر و پیچیده تر بود و نحوه ی برگزاری کلاس ها نیز بسیار متفاوت شده بود. حتی متوجه لهجه برخی از اساتید نمی شد. در اکثر درس ها می بایست کار عملی انجام تحویل می داد و سر کلاس کنفرانس ارائه می کرد، کارهایی که برای او تازه و دشوار بود. او به جای پذیرش نیاز به تغییر، تمام سعی خود را می کرد که از آن موقعیت ها بگریزد حتی به قیمت از دست دادن نمره ی آن بخش ها و تمرکز خود را بر روی بخش های حفظ کردنی درس ها در امتحان های کتبی قرار داده بود. از آن جا که به اصرار خود به این دانشگاه آمده بود حتی از گرفتن مشورت از خانواده نیز اجتناب می کرد، با این که یکی از اقوام نزدیکش یک سال قبل از او وارد دانشگاه شده بود و می توانست از او راهنمایی بگیرد. گرچه به مرور مجبور شد سر کلاس ارائه بدهد و تکالیف عملی اش را انجام دهد اما اگر آگاه بود و باور داشت که برای ساختن مسیر شغلی اش به گونه ای موفقیت آمیز در آینده تا چه میزان به مهارت فن بیان، مدیریت استرس و اعتماد به نفس بالا نیاز دارد، حتما از چالش های دوران تحصیل برای رشد و کسب مهارت بهره می برد.
دشوارتر شدن انجام تکالیف و گذراندن واحدهای درسی با نمرات خوب و به طور کلی سخت شدن موفقیت تحصیلی در دانشگاه نسبت به مدرسه بر کسی پوشیده نیست. در این دوران دانشجویان با تجربه ها و چالش هایی روبرو هستند که گستره ی گوناگونی از انتخاب ها، تصمیم ها و پاسخ گویی ها از سوی آن ها را در بر می گیرد. از این روست که فرایند رشد و تغییر برای دانشجویان اهمیت حیاتی دارد و تاثیر آن می تواند در زمینه های گوناگونی در سراسر زندگی آن ها مورد استفاده قرار گیرد. رشد و توسعه فردی به عنوان بخشی از ماهیت ذاتی تجربه ی دوران دانشگاه است که میزان و نوع آن، نه تنها در موفقیت تحصیلی دانشجو موثر است که در شکاف بین دانشجوی فارغ التحصیل و یک فرد کارآمد مورد تقاضای جامعه و فضای حرفه ای کار، نیز نقشی بسیار اساسی دارد. به عبارتی هر چه یک دانشجو در فرایند رشد و توسعه فردی ضعیف تر عمل کند، این شکاف بزرگتر و عمیق تر خواهد بود. اگر دانشجویان، چالش های دوران دانشگاه را به عنوان تهدیدی برای خود ببینند، به احتمال زیاد، در هدفگذاری های درست و موفقیت تحصیلی ناکام می مانند، در صورتی که آن ها می توانند با کسب آگاهی، شیوه های بودن در جهان را یاد بگیرند و در جهت ساختن یک زندگی پربار در آینده حرکت کنند.
همه ی افراد در طول زندگی خود تغییر می کنند و رشد می یابند، گاهی با خواست و اراده ی خود؛ گاهی علی رغم همه ی تلاش و مقاومتی که برای تغییر نکردن می کنند؛ گاهی نیز از در حال تغییر بودن خود کاملا بی خبر هستند، اما آن چه پژوهش ها نشان می دهند این است که وقتی دانشجویان خودخواسته و هدفمند، رشد می یابند و پیشرفت می کنند، با احتمال زیادی از دیگر نتایج مثبت روان شناختی حاصل از رشد شخصی نیز بهره مند می شوند. هم چنین پژوهش ها نشان می دهند هنگامی که دانشجویان از راه های دیگری رشد پیدا می کنند (به اجبار یا ناآگاهانه)، به احتمال زیاد به نتایج منفی یا حداقل نتایج روان شناختی مثبت می رسند، برای نمونه در آن ها کاهش بهزیستی روانی که شامل نارضایتی از خود، نداشتن معنا در زندگی و ناتوانی در مدیریت مشکلات و وظایف است، دیده می شود.
روان شناسی مثبت گرا به عنوان علمی با این هدف که شمار بیشتری از مردم جهان را توانمند در دستیابی به شکوفایی کند، باور دارد که تحقق بخشیدن به پتانسیل دانشجویان برای توانمندسازی و تجهیز نسل بعدی که وارد بازار کار می گردند، می بایست هدف نهایی باشد و تعریف موفقیت دانشجویان نباید محدود به نمرات عالی و معدل بالا گردد. در این راستا، روان شناسی مثبت گرا، بر مدل ابتکار رشد شخصی تاکید می ورزد، به عنوان فرایندی که فعالانه و خودخواسته، هم شامل شناخت است که رشد شخصی را پشتیبانی و تشویق می کند و هم شامل رفتار است که انگیزه را جامه ی عمل می پوشاند و در آن تمرکز به جای نتایج، بر روی روند رشد است و در این مسیر اهداف در صورتی که معقول و مناسب باشند، اهمیت دارند. مدل ابتکار رشد شخصی مجموعه ای از مهارت های خود بهبودی است که می تواند در هر یک از تجربه های زندگی مورد استفاده قرار گیرد و شامل چهار بخش است: ۱٫ آمادگی برای تغییر، که توانایی شناسایی زمینه هایی است که در آن فرد می تواند رشد و پیشرفت کند و آگاهی از این که، چه زمانی، این ایجاد تغییر مناسب است، چرا که همیشه زمان مناسبی برای تلاش برای بهبود و تغییرات مثبت نیست. برای نمونه، اگر یک دانشجو بخواهد سیگار را ترک کند، این که در طول امتحانات نهایی این کار را انجام دهد، ایده خوبی نیست. ۲٫ برنامه ریزی، که منظور از آن طراحی یک برنامه کلی است که چگونه و در چه زمینه هایی فرد می تواند به رشد و پیشرفت دست یابد. ۳٫ استفاده از منابع، که به معنی، جست و جو و آگاهی از انواع منابع موجود و در دسترس است که فرد می تواند از آن ها در روند پیشرفت خود استفاده کند. برای نمونه، دوستان، خانواده، جستجوی تخصصی در اینترنت و منابع یا افراد متخصص مانند مشاورین دانشگاه، اساتید و … و احتمال سنجی در این مورد که به چه میزان این منابع برای کمک به رشد قابلیت استفاده دارند و سپس درخواست کمک از دیگران و بیشترین استفاده از منابع مادی موجود. ۴٫ رفتارهای خودخواسته، که اشاره به پیروی از طرح ها و برنامه های فرد برای رشد شخصی دارد و در واقع مشارکت آگاهانه در روند خود تغییری است. برای سنجش این که هر دانشجو چه میزان از این مولفه ها را به کار می گیرد، مقیاس نسل دوم مدل ابتکار رشد شخصی با ۱۶ گویه طراحی شده است که چهار مولفه ی بیان شده را می سنجد. این ابزار سنجش به طور گسترده ای توسط دانشجویان در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفته است و پژوهش های گسترده ای با این ابزار انجام گرفته است.
یکی از کاربردهای بسیار مهم مدل ابتکار رشد شخصی، این است که پیش بین قوی برای میزان توسعه ی زندگی شغلی و حرفه ای دانشجویان پس از فارغ التحصیلی است. در واقع به کار گیری مولفه های این مدل یاری رسان دانشجویان در آماده شدن برای دنیای کار به سرعت در حال تغییر است که میزان سازگاری بالایی را طلب می کند. هنگامی که دانشجویان، دانشگاه را ترک می کنند باید آمادگی ایجاد رشد در مهارت های خود با توجه به تکنولوژی جدید و دانش روز که سبب تغییر در مشاغل می شود، را داشته باشند. هم چنین آن ها می بایست زمانی که مهارت های آن ها بی کاربرد و منسوخ می شود و یا زمانی که بازار کار دچار رکود اقتصادی می شود و دیگر امکان ادامه ی فعالیت در آن کار وجود ندارد، برای از نو ساماندهی خود آماده باشند.
شیرین متین
☀بخشی از مقاله جویندگان گنج؛ روان شناسی مثبت و رشد و توسعه فردی دانشجویان
ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۲۲و۱۲۱
بسیار عالی و قابل استفاده بود