پژوهش های اخیر انجام شده در آمریکا نشان می دهد، در طول سی سال گذشته، مردم آمریکا بیشتر تنها شده اند. آن ها در مقایسه با یک نسل قبل از خود به میزان یک سوم، کمتر دوستان صمیمی و نزدیک دارند و یک چهارم افراد مورد مطالعه هیچ دوست نزدیکی نداشته اند. تعداد بیشتری از افراد زمان خود را به جای گذراندن با دوستان صمیمی با غریبه ها می گذارنند، به عبارتی تنهایی همه گیر شده است. تنهایی برای افراد هزینه ی بالایی دارد چرا که ارتباط مستقیم با افزایش استرس، کاهش شادکامی، بدخوابی و مشکلات مربوط به سیستم ایمنی بدن دارد.
به عنوان دلیل دوم باید به این موضوع اشاره کنیم که پژوهش های مستند، افزایش در ویژگی هایی مانند خودشیفتگی، خود تمرکزی و خودگردانی را نشان می دهند به عبارتی دیگر افزایش احساس مرکز جهان بودن، و به اشتباه این ویژگی ها راهی به سوی شادکامی فرض می شود در حالی که نشان از وجود بیماری هستند. از سویی مطالعات خود گزارشی نشان از کاهش توجه و احساس همدلانه ی مردم نسبت به نگرانی ها و دغدغه های دیگران می دهند.
دلیل دیگری که وجود دارد این است که ویژگی هایی مانند مهربانی، حق شناسی، سخاوتمندی، شفقت، همکاری، ذهن آگاهی و بخشش به گونه ای نابرابر رشد و افزایش داشته اند. این نابرابری، یک فرهنگ را به جهت شادکامی، سلامت جسمانی، پرورش کودکان و … تهدید می کند.
به عنوان دلیل دیگری برای شیرجه زدن عمیق در مباحث شادکامی بشر، شما را به تجربه ای فرا می خوانیم که در تفکرات سنتی فلسفی درباره ی شادکامی آمده است؛ تصور کنید که دستگاهی در اختیار دارید که توسط آن و تنها با فشردن یک دکمه هر زمان که تمایل داشته باشید می توانید به آن درجه ی از شادکامی که می خواهید برسید، آیا دکمه را فشار می دهید؟ اگر بله، چرا؟ و اگر خیر، چرا؟
Professor Dacher Keltner
Peculiar article, totally what I needed.