در این جا به اصطلاح SMART(ER) GOALS به عنوان مبحثی در روان شناسی صنعتی سازمانی و مدیریت که مربوط به ویژگی های لازم برای یک هدف است پرداخته می شود.
بر طبق مقاله ی پروفسور رابرت اس. رابین در مورد اهداف خود باید اطمینان داشته باشیم که دارای ویژگی های زیر هستند:
(Specific (simple, sensible, significant
مشخص (ساده،خاص)
هدف شما باید روشن و مشخص باشد، یعنی دقیقا بدانید به چه می خواهید برسید، در غیر این صورت شما قادر نخواهید بود تلاش خود را متمرکز کنید و احساس کنید واقعا انگیزه رسیدن به آن را دارید. هنگام تهیه ی پیش نویس هدف، سعی کنید به پنج پرسش زیر پاسخ دهید:
چه می خواهم انجام دهم؟
چرا این هدف مهم است؟
چه کسی درگیر است؟
کجا قرار دارد؟
کدام منابع یا محدودیت ها را شامل می شود؟
(Measurable (meaningful, motivating
قابل اندازه گیری (معنی دار)
مهم است که اهداف قابل اندازه گیری داشته باشید تا بتوانید پیشرفت خود را دنبال کنید و انگیزه ی خود را حفظ کنید. ارزیابی پیشرفت به شما کمک می کند تا متمرکز باقی بمانید، موعد مقرر خود را برآورده کنید، و هیجان نزدیک شدن به رسیدن به هدف خود را احساس کنید.
هدف قابل اندازه گیری باید سوالاتی مانند زیر را پاسخ دهد:
چقدر؟
چند تا؟
چگونه می توانم بدانم که چه زمانی انجام می شود؟
(Achievable (agreed, attainable
قابل دستیابی (قابل رسیدن)
هدف شما هم چنین باید واقع بینانه و قابل دستیابی باشد تا بتوانید موفق شوید. به عبارت دیگر، این هدف باید توانایی های شما را گسترش دهد، اما در عین حال رسیدن به آن ممکن باشد. هنگامی که یک هدف قابل دستیابی را تعیین می کنید، ممکن است قادر به شناسایی فرصت ها یا منابعی که پیشتر نادیده گرفته شده، باشید و بتواند به آن ها نزدیکتر شوید.
یک هدف قابل دستیابی معمولا به این سوالات پاسخ می دهد:
دقیقا چگونه می توانم به این هدف برسم؟
آیا بر اساس محدودیت ها، مانند عوامل مالی، این هدف واقع بینانه است؟
(Relevant (reasonable, realistic and resourced, results-based
مرتبط (منطقی، مبتنی بر نتایج)
این مرحله این گونه است که اطمینان حاصل شود که هدف شما برای شما مهم و در الویت است و هم چنین با اهداف سطوح دیگر شما هماهنگ است. اطمینان حاصل کنید که برنامه هایتان همه سبب حرکت به سمت جلو هستند اما همیشه مسئول دستیابی به هدف خود شما هستید و کنترل باید در اختیار شما باشد.
هدف مرتبط می تواند به این سؤالات “بله” پاسخ دهد:
آیا این به نظر ارزشمند است؟
آیا این زمان مناسب است؟
آیا این تلاش ها / نیازها با یکدیگر مطابقت دارند؟
آیا من فرد مناسب برای رسیدن به این هدف هستم؟
آیا در محیط اجتماعی-اقتصادی فعلی مورد استفاده قرار می گیرد؟
(Time bound (time-based, time limited, time/cost limited, timely, time-sensitive
دارای زمان یا تاریخ تکمیل معین (زمان محور، دارای موعد مقرر، حساس به زمان)
هر هدف نیاز به تاریخ مورد نظر دارد، به طوری که شما باید مهلت و خط پایانی برای تمرکز و انجام کارهایتان داشته باشید. این بخش از معیار هدف SMART کمک می کند از هدر رفتن انرژی شما در انجام وظایف روزمره به نفع اهداف بلندمدت جلوگیری شود.
هدف زمان محور معمولا به این سؤالات جواب می دهد:
چه زمانی؟
از الان تا شش ماه دیگر چه می توانم انجام دهم؟
از الان تا شش هفته دیگر چه می توانم انجام دهم؟
امروز چه می توانم انجام دهم؟
در مقاله های بعدی که بر روی این مفهوم کار شده است به SMARTER GOALS اشاره شده است که دو ویژگی اضافه شده بدین شرح هستند:
Evaluate
ارزیابی
مرحله ششم این است که اطمینان حاصل شود که اهداف شما ارزیابی می شود. شما باید یک سیستم برای ارزیابی اهداف خود را راه اندازی کنید. این گام مهم را نادیده نگیرید. با ارزیابی اهداف خود هر روز، احتمال بیشتری برای رسیدن به آن ها خواهید داشت. اهداف بلندمدت (و هم چنین اهدافی که ۳ ماه یا ۶ ماه طول می کشد)، اگر هر روز ارزش گذاری نشوند، ممکن است به آسانی نادیده گرفته شوند.
Readjust
تنظیم مجدد
گام نهایی دوباره تنظیم رویکرد شما است. باید دائم پیشرفت خود را ارزیابی کرده و رویکرد خود را اصلاح کنید و رویکردهای مختلفی را امتحان کنید تا اطمینان حاصل کنید که به هدف خود به بهترین شکل ممکن نزدیک می شوید. به همین دلیل است که ارزیابی مداوم روزانه بسیار مهم است. اگر ارزیابی نکنید نمی توانید پیشرفت خود را اندازه گیری کنید.
از سوی دیگر به نکته ی جالبی که در حوزه ی انگیزش و هیجان در روان شناسی در زمینه ی هدف مطرح شده است اشاره می کنم. پژوهش در زمینه ی تحریک های ذهنی نتیجه و تحریک های ذهنی فرایند نشان داده است که وقتی فرد بر روی هدفی که دوست دارد به آن برسد تمرکز کند در رسیدن به هدف اختلال ایجاد می شود یعنی طبق این پژوهش ها تجسم موفقیت نتیجه ی عکس داده است! در حالی که تمرکز بر روی چگونگی دستیابی به هدف، سبب تسهیل درمسیر رسیدن به هدف شده است. نتیجه این پژوهش ها نشان می دهند تعیین هدف لزوما و به طور خودکار به عملکرد موثر منجر نمی گردد.
مشخص کردن هدفی با داشتن ویژگی های
- هم خوان بودن با خود فرد (یعنی منعکس کننده ی تمایلات، نیازها، ارزش ها و الویت های فرد باشد.)
- مشخص بودن درجه ی دشواری آن
- روشن و بی ابهام بودن آن
- مشخص بودن چگونگی و هم چنین زمان اندازه گیری عملکرد در آن،
تازه فرد را به نیمه ی راه می رساند. نیمه ی دیگر مربوط به راهبردهای رسیدن به هدف است. برای کمک به عمل، افراد باید فرایند تلاش برای رسیدن به هدف را تحریک ذهنی کنند. قصدهای اجرایی باید مشخص باشند و بازخورد عملکرد باید همیشه در دسترس و قابل اندازه گیری باشد.