بهره هیجانی سازگاری پذیری (Adaptation) که شامل مولفه های زیر است:
انعطاف پذیری (Flexibility) توانایی سازگار بودن افکار و رفتار شما با تغییرات محیطی و موقعیت های مختلف است.
زندگی در حال تغییر مداوم است. توانایی رویارویی ما با آن تا حد زیادی به توانایی ما در انعطاف پذیری یا سازگاری مان بستگی دارد. این مهارت تا حد زیادی با تغییر در ارتباط است و در روش تعامل ما با دیگران نیز کاربرد دارد. این مهارت در موفقیت شغلی نیز بسیار دارای اهمیت است. به ویژه وقتی که با افراد بدقلق یا قوانین سخت در محیط کار روبرو می شویم. هوش هیجانی ما را ملزم می سازد که در جهت کسب نتیجه ی مطلوب، از توانایی خود در شناخت محیط و تطبیق رفتارمان با آن استفاده کنیم.
همان طور که در پست های قبلی در ارتباط با بهبود مهارت های هوش هیجانی اشاره کرده ام، مشترکات و پیوستگی های زیادی بین مولفه ها وجود دارد که سبب می شود به کارگیری یک راهکار واحد بر بیش از یک مولفه در هوش هیجانی تاثیرگذار باشد. در این جا به راهکارهایی که می تواند بر انعطاف پذیری ما تاثیر گذارد می پردازیم:
- یکی از عوامل مهم در ایجاد انعطاف پذیری در خود این است که گذشته را فراموش کنیم یعنی رفتارهای موفقیت آمیز گذشته خود را کنار بگذاریم، چرا که گاهی سفت و سخت چسبیدن به روش هایی که در گذشته انجام می گرفته اند سبب ناسازگاری و عدم آمادگی ما برای آینده و در نتیجه عدم موفقیت می شوند. در دنیای امروز که تغییر ویژگی جدایی ناپذیر آن است، باید بپذیریم زمان هایی هست که دیگر امکان دستیابی به نتیجه ی مطلوب با به کار گیری همان روشی که قبلا نتیجه بخش و موفقیت آمیز بوده است، وجود ندارد.
- ویژگی بسیار با اهمیت در موفقیت در مسیر تغییر و انعطاف پذیری، صبور بودن است. صبر و تحمل یعنی به طور انعطاف پذیری، سرسخت بودن و این راه حل طلایی رد شدن از دشواری ها، موانع و مشکلات است.
- برای بهبود صبوری لازم است تمرین کنید که در موقعیت های مختلف واکنش سریع و هیجانی نسبت به مسائلی که در زندگی هر روزه پیش می آید نداشته باشید و برای این که چه واکنشی نشان دهید به خود فرصت فکر کردن دهید. لازم به ذکر است افرادی که دچار اضطراب و یا خلق افسرده هستند و یا در خودکنترلی به هنگام خشم و تحمل فشار روانی بسیار ضعیف هستند، باید بر روی این مقوله ی بی صبری یا غیر انعطاف پذیری به صورت پایه ای تر اقدام به علت یابی و درمان کنند.
- برای افزایش قدرت تحمل کردن سختی و شرایط نامطلوب باید تمرکز خود را از مسئله ی حاضر به موضوع دیگری و ترجیحا بر روی هدف خود متمرکز کنید. از مسئله حاضر و شرایط کنونی متمایل به چشم انداز آینده و بازه ی طولانی مدت توجه کنید.
- ارتباط و معاشرت زیاد با اطرافیان بی حوصله و بی صبر و افراد زودجوش و عصبانی می تواند تاثیرات منفی قابل ملاحظه ای بر شما داشته باشد و برعکس. هم چنین حضور حتی منفعل در محیط های پرتنش می تواند سبب کم صبری شود، پس تا جایی که این امکان وجود دارد باید از این گونه افراد و محیط ها دوری کنیم.
واقع گرایی (Reality Testing) توانایی شما در سنجش هماهنگی و مطابقت دادن چیزی که به صورت هیجانی تجربه می کنید و چیزی که به صورت واقعی رخ داده است.
Reality Testing یا واقعیت آزمایی مفهومی است که اولین بار توسط زیگموند فروید مورد استفاده قرار گرفته است که ego تفاوت بین دنیای درون و جهان بیرون را تشخیص می دهد. توانایی دیدن واقعیت به صورتی که وجود دارد نه آن چه ما فکر می کنیم، تصور می کنیم یا امید یا ترس داریم…
برای نمونه، شخصی که صبح به همکارش سلام می کند و چون همکارش جواب او را نمی دهد فکر می کند حتما چیزی شده است یا کاری انجام داده است که همکارش از او ناراحت یا عصبانی است. در حالی که ممکن است همکار او غرق در افکارش بوده است و اصلا متوجه نشده است.
یا دانشجویی که با خراب کردن و نگرفتن نمره ی قبولی در اولین امتحانش، باور داشته باشد که بقیه ی امتحاناتش نیز همین نتیجه را خواهد گرفت. در صورتی که در واقعیت اولین شکست به این معنا نیست که در آینده و تلاش های بعدی نتیجه نمی تواند بهبود یابد.
راهکارهای زیر را برای بهبود این مهارت می توانید به کار ببرید:
- موقعیت و وضعیت را از همه ی زوایای ممکن ببینید. در صورت لزوم از یک دوست کمک بگیرید تا شما را در این کار یاری کند.
- برای قضاوت در مورد یک موقعیت زمان کافی به خود بدهید و بی فکر و فوری تصمیم گیری نکنید. همیشه به یاد داشته باشید که لازم نیست واکنش و عکس العمل سریع داشته باشید می توانید در ابتدا، سکوت کنید، فکر کنید…
- همیشه به یاد داشته باشید که افراد دیگر افکار و احساسات خود را در مورد موقعیت ها دارند و شما ممکن است کاملا تعبیر اشتباهی داشته باشید.
- به واکنش های هیجانی خود نسبت به یک موقعیت توجه کنید. (این موضوعی است که در بهبود خودآگاهی هیجانی به آن پرداختیم.)
- قبل از این که نتیجه گیری کنید، پیامدها و نتایج ممکن را بررسی و مرور کنید.
حل مسئله (Problem Solving) توانایی شما در تشخیص و تعریف مشکلات و به همان اندازه توانایی خلق کردن و به کارگیری راه حل های موثر برای حل کردن آن هاست.
برای حل مسئله باید آن را به اجزای کوچک تر و مشخص تقسیم کنیم. این اجزا را به شیوه های قابل حل تعریف کنیم. انواع راه حل های ممکن را مطرح کنیم بدون قضاوت درباره ی مزایای آن ها. سپس مزایا و معایب هر یک را بررسی کنیم و بهترین و مناسب ترین راه حل را انتخاب کنیم.
وقتی می خواهیم مسئله ای را در همکاری با دیگران حل کنیم، به هدفی برسیم یا تکلیفی را انجام دهیم، نیاز داریم از مهارت های ارتباطی استفاده کنیم. باید در جا و زمان مناسب که عامل حواس پرتی وجود نداشته باشد جلسه ای تدارک ببینیم. پس از رسیدن به راه حل باید درباره ی به اجرا درآوردن آن و زمان ارزیابی پیشرفت کار توافق کنیم.
مراحل حل مسئله:
مرحله اول. مشخص کردن مسئله ای که نیاز به تصمیم گیری دارد یا به عبارت بهتر تعریف مشکل است. در واقع گام اساسی اول شناسایی دلیل ریشهای مشکل است.
مرحله دوم. جستجوی راه حل های مختلف یا ایجاد گزینه های ممکن است. ما نباید انتخاب های مان را به اولین راه حل هایی که به ذهن مان می رسد محدود کنیم.
مرحله سوم. ارزیابی راه حل ها و انتخاب بهترین آن هاست. می توانیم برای انتخاب بهتر، جنبه های مثبت و منفی هر گزینه را فهرست کنیم. تا بتوانیم آن ها را برحسب معایب و محاسن مقایسه کنیم و با در نظر گرفتن امکان سنجی و با به کارگیری منطق و عقلانیت انتخاب مناسبی داشته باشیم.
مرحله چهارم. عملی کردن راه حل هاست. پس از پیدا کردن راه حل، نیاز است که یک برنامهی عمل طراحی کنیم تا راه حل انتخاب شده به درستی اجرا شود. اجرایی کردن برنامهی عمل، به اندازهی پیدا کردن راه حل اهمیت دارد، چرا بهترین راه حلها ممکن است به علت درست پیادهسازی نشدن، با شکست مواجه شوند.