در این جا به بهره هیجانی بین فردی یا روابط با دیگران (Intrapersonal) که شامل مقیاس های همدلی، مسئولیت پذیری اجتماعی و روابط بین فردی است، می پردازیم.
همدلی (Empathy) توانایی شما در آگاه بودن و درک احساسات دیگران و ارزش قائل بودن برای احساسات دیگران است.
– برای همدلی در ابتدا باید به مهارت توجه احترام آمیز دست یابید، یعنی باید خود را ملزم کنید که با احترام به نظرات و صحبت های دیگران و با هدف درک و شناخت، گوش دهیم. غالبا ما به صحبت های دیگران گوش می دهیم تا پس از آن استدلال آن ها را تکذیب کنیم و یا دلایل خود را بیاوریم. این تمرین به ویژه زمانی که با نظر کسی مخالف هستیم بسیار مفید است. این مهارت در محیط کار نیز بسیار با اهمیت است، تا جایی که مارشال گلد اسمیت می گوید عدم توجه به صحبت های یک همکار خصمانه ترین نوع بی احترامی است. با توجه احترام آمیز، می توانید به شناخت عمیقی از دیدگاه طرف مقابل دست یابید.
– همدلی به این معنا نیز هست که ما می توانیم تاثیر وضعیت های مختلف را احساس کنیم و بدانیم که چطور کلام و عملکردهای ما بر دیگران تاثیر می گذارد. یعنی توانایی ارزیابی و تشخیص تاثیرگذاری نوع بیان و عملکرد خود بر دیگران را داشته باشیم. (برای این مهارت می توانیم از تحلیل ABC که در بخش خودآگاهی مطرح شد اما این بار برای تاثیر خود بر دیگری استفاده کنیم.)
برای نمونه در محیط کار، کارمندی که نشانه های آشفتگی همکارش را می تواند تشخیص دهد، مدیری که می تواند تلاش های کارمندش را ببیند، سرپرستی که می تواند تشخیص دهد نابسامانی ناشی از تغییرات سبب ایجاد استرس در نیروهایش شده است، همه حس همدلی را تجربه می کنند.
– بعد دیگر در همدلی که به ویژه در محیط کار بسیار سودمند است، تمایل به کمک و خدمت رسانی به دیگران است.
به خاطر داشته باشید که همدلی سنگ بنای اصلی در تاثیر گذاری بر دیگران است.
مسئولیت پذیری اجتماعی (Social Responsibility) که توانایی شما در ابراز خود به عنوان یک عضو دارای حس همکاری، موثر و سازنده در گروه ها می باشد. این مهارت در بسیاری از جایگاه های شغلی ضروری است.
– یکی از مولفه های آن همکاری است که توانایی دعوت از دیگران در به اشتراک گذاری نظرات و بررسی اطلاعات جهت حل مشکلات یا تصمیم گیری ها تعریف می شود. همکاری بین کارکنان در فرایندها و روال کار به لحاظ روان شناختی حس مالکیت آن ها نسبت به پروژه و کار را افزایش می دهد.
– راهکار بسیار موثر در مسئولیت پذیری این است که از اشتباه کردن نترسید. احساس مسئولیت هنگامی در افراد به وجود میآید که به آن ها مسئولیت داده شود و از سوی آن ها پذیرفته شود. در مورد اثربخشی کاری که به عهده دارید به دنبال دریافت بازخورد باشید. اگر از اشتباهات خود درس بگیرید، عملکرد بهتری در آن چه انجام میدهید، به دست خواهید آورد. یاد نگرفتن از اشتباهات سبب می شود، هرگز در کارتان پیشرفت نکنید. هرگاه در انجام کاری شکست خوردید، از خود بپرسید: چه رفتارهای اشتباهی را مرتکب شدهام؟ چه آگاهیهایی از اشتباهاتم بدست آوردهام؟ سپس سعی کنید با پاسخ دادن به این سوالات بینش کامل و دقیقی نسبت به کار خود به دست آورید تا در کوشش بعدی موفق شوید.
– در روند افزایش مسئولیت پذیری خود با ثبات بودن و متعهد بودن دو شرط مهم و اساسی است. هر قدر در انجام کار جدی تر باشید و پایداری را در خود تقویت کنید، احتمال دستیابی به اهداف بیشتر می شود. سعی کنید مسئولیتی را که پذیرفته اید به طور منظم انجام دهید و برای انجام درست و به موقع آن برنامه ریزی کنید.
– یکی از مولفه هایی که با مسئولیت پذیری مرتبط است عزت نفس است. با افزایش احساس قدرت و کنترل داشتن می توانید به بهبود عزت نفس و مسئولیت پذیری خود کمک کنید. در این راه لازم است تلاش کنید که فرصتها را برای ابراز کفایت خود دریابید یا حتی به وجود آورید و به محض موفق شدن در انجام آن، به جست و جوی فرصتهای جدیدی بپردازید، تا بتوانید آن را هر چه بیشتر تمرین کنید.
– توانایی گرفتن تصمیمهای درست، سبب تکامل حس قدرت یا کنترل نمودن شرایط زندگی خویش است. بین مسئولیتپذیری و تصمیمگیری رابطه تنگاتنگی وجود دارد. مردد و بیتصمیم بودن یک راه بیمسئولیت بودن است. به همان روش خودبازبینی مطرح شده در خودآگاهی هیجانی بررسی کنید که در گرفتن چه تصمیماتی دچار تردید می شوید. سپس از گامهای متوالی مهارت حل مسئله استفاده کنید. (در پست های بعدی به مهارت حل مسئله می پردازیم.)
روابط بین فردی (Intrapersonal Relationship) که توانایی شما در ایجاد و حفظ روابط بین فردی رضایت بخش برای طرفین که شامل نزدیکی عاطفی، صمیمیت، محبت کردن و محبت گرفتن می شود.
– در زمینه ی دوستی، دوستانی با ارزش های مشابه خودتان پیدا کنید. دوستانی با ویژگی هایی انتخاب کنید که در مهارت هایی که برای خودپنداره ی شما حیاتی نیست برتر از شما باشند تا بتوانید به آن ها برای این خصوصیات مثبت بها بدهید و از سویی در مهارت هایی که از نظر خود پنداره شما حیاتی هستند، به خوبی شما نباشند تا زمینه ی رقابت و اختلاف به وجود نیاید.
– در کلیه روابط خود(دوستان، خانواده و همکاران)، با ارتباط مبهم و آشفته مقابله کنید. در این راه باید برای ارتباط شفاف برنامه ریزی کنید و از سبک ها و مهارت های ارتباطی به ویژه خوب گوش دادم بهره بگیرید. بهترین راهکار برای ایجاد ارتباط روشن و برطرف کردن تعارض ها و سوءتفاهم ها، این است که زمان و مکان خاصی را برای گفتگو در نظر بگیرید، یعنی زمانی که هیچ فشاری از جای دیگری وارد نشود و مکانی که در آن عوامل حواسپرتی وجود نداشته باشد. به موضوعات و مسائل یکی یکی بر حسب الویت بپردازید. در این فرایند به نکات زیر دقت و عمل کنید:
- در رعایت نوبت منصفانه پیش بروید، کوتاه و با هدف حل تعارض صحبت کنید.
- به هنگام صحبت روی نکته هایی که می خواهید بگویید با دقت تصمیم بگیرید. آن ها را منطقی سازمان بدهید و به طور شفاف بیان کنید و محک بزنید که درست فهمیده شده اند. از این که طرف مقابل مطالب شما را به درستی فهمیده است اطمینان حاصل کنید و به او فرصت پاسخ دادن بدهید.
- بدون قطع کردن صحبت های دیگری گوش بدهید. به فکر این که چه پاسخی بدهید، از خودتان دفاع کنید یا به طرف مقابل حمله کنید، نباشید. بدون ذهن خوانی منفی و نسبت دادن نیت های بد به شخص مقابل گوش بدهید. وقتی صحبت او تمام شد، نکات عمده ی مطرح شده را فهرست وار مرور کنید.
- پیش از پاسخ دادن محک بزنید و اطمینان حاصل کنید که سخن شخص مقابل را به درستی فهمیده اید.
- سعی کنید مطالب خود را به صورت اول شخص مناسب مطرح کنید. برای نمونه، “من در مورد چیزی که امروز صبح بین ما اتفاق افتاد، عصبانی هستم” به جای این که با گزاره منفی و مبتنی بر ذهن خوانی و تهمت آمیز گفته شود “شما امروز صبح باز هم طبق معمول حمله به من را شروع کردید”.
- برای اجتناب از مسئله گشایی آشفته باید مسائل بزرگ و مبهم را به چند مسئله ی مشخص و کوچک تر تقسیم کنید. راه حل های احتمالی را طراحی کنید.
در زمینه ی روابط بین فردی، به شما سفارش اکید می کنم به بخش کتاب بخوانیم سایت و پست هایی که مربوط به خلاصه ی کتاب سبک ها و مهارت های ارتباطی دکتر نیما قربانی است مراجعه کنید یا خود این کتاب را به طور کامل مطالعه کنید.